آرسام به روایت تصویر .... آبان 93
سلام عزیزم.... آرسام ناز مامان
قربونت برم که یه کوچولو مریضی (آبریزش بینی و عطسه)
مامانی آخه مرواریدهای سوم و چهارمت هم از بالا دارن در میان ... الهی قربونت برم، دندون در نیاوردی، در نیاوردی حالا همه ش با هم داره در میاد... خدا کنه زیاد اذیت نشی گلم
میخوام چند تا عکس از شما در عاشورا و تاسوعا بذارم الهی قربون اون شکل ماهت بشم من
لطفاً بفرمائید ادامه مطلب
آرسام روز تاسوعا .... آبان 93
آرسام و مهرزاد (پسرخاله باوفای آرسام)
روبروی خونه مامانی اینا یه هیأت هست که خونه حضرت فاطمه رو درست میکنن که تو خیلی برات جالب بود و همچنین علامتشون رو هم دوست داشتی
آرسام در ظهر عاشورا
یه حسینیه توی کرج هست (آسیاب برجی) که اذان ظهر روز عاشورا نخل گردانی میشه توی حیاط حسینیه. توسط شاید بیشتر از 100 مرد. 7 دور میچرخوننش و از روش شکلات نذری می پاشن برای حاجت مندا. یه نخل خیلی بزرگه. البته شبیه درخت نیست ولی بهش نخل میگن. میگن خیلی حاجت میده. بابا امیر هر سال توی چرخوندن اون کمک میکنه.......
حاجتت قبول بابا امیره مهربون
نائب الزیاره همه دوستای گل نی نی وبلاگیم بودم
آرسام و بابا امیر توی حیاط حسینیه ، کنار نخل
در راه برگشت ... شما توی ماشین منتظری که بابایی غذای نذری بیاره. البته شما نذاشتی به خونه برسیم و توی ماشین یه کمشو خوردی.... نوش جونت عزیز دلم
جمعه (93/8/16) با مامان سارا اینا و عمه ها و عمو اینا رفتیم فروشگاه پرومای کرج یه کم خرید کردیم و بعدش هم رفتیم شهر بازی طبقه بالای فروشگاه
شما خیلی ذوق میکردی عزیزم
آرسام و گارفیلد!!!!!!!!!
آرسام و آویتا کوچولو (دختر عمه آرسام)
دیروز (93/8/18) خونه مامانی اینا ترشی درست کنون بود . مامانی و خاله ژاله و خاله ژیلا و من داشتیم ترشی درست میکردیم.
به شما هم که حسابی خوش گذشت... کلا وسط مواد ترشی بودی
وقتی هم میگفتیم دست نزن یا بیا بیرون قیافت اینطوری میشد:
والبته کمک هم میکردی عزیزم (الهی قربون اون نگات بشم)
و اما جدیدا وقتی ( آقا جون یا مامانی یا مهرزاد و بیتا یا خاله ژاله) شما رو برای خرید و آب و هوا عوض کردن میبرن بیرون دیگه توی بغل نمیمونی و حتما باید خودت راه بری و کسی هم دستتو نگیره!!!!!!!! شیطون مامان
الهی فدای استقلالت بشم مامان ......... با اون کفشای بوق بوقیت کوچه رو خبردار میکنی که اومدی بیرون
مامان لیلی
93/8/19