آرسام و اولین مناسبتهای مختلف 1
شب یلدات مبارک عشق کوچولوی من
شب یلدای آرسام در 2ماه و 5 روزگی
اولین شب یلدات هم برای خودش ماجرایی داشت... در واقع تو دو تا شب یلدا داشتی :
من و شما از چند روز قبل از یلدا خونه مامانی اینا بودیم، بابایی روز 29 آذر اومد دنبال ما که بریم خونمون بنابراین همون شب مامانی اینا زنگ زدن به خاله اینا و عمو سعید و دعوتشون کردن که همگی یه روز زودتر یلدا رو جشن یگیریم که ما هم باشیم و به خصوص تو که حسابی دل آقاجون و مامانی رو بردیییییییییییی..... از طرف دیگه هم بعد از شب یلدای خونه مامانی اینا ما برگشتیم کرج و فرداش خونه مامانی سارا اینا دعوت بودیم و دومین شب یلدای عشق کوچولوی من رقم خورد و حسابی بهمون خوش گذشت.. البته بگم هندونه کوچولوی ما شما بودی ها... از هر دو هندونه ای که تو این دو شب خوردیم شیرین تر بودی..................
اینم عکس هندونه شیرین مامان و بابایی:
آرسام و مامان در اولین شب یلدای آرسام کوچولو:
بزن بریم ادامه مطلب:
ختنه سورااااااااااااااان
الهی بمیرم برای پسر نازم که اینقدر آقاست
بعد از کلی مشورت، من و بابایی روش لیزر رو برای ختنه پسر نازم انتخاب کردیم و خیلی هم راضی بودیم. تو تاریخ 16 دی 92موقع اذان ظهر به جرگه مسلمونها پیوستی .... مبارکت باشه عزیزم
اصلا گریه نکردی فقط وقتی اومدیم خونه بعد از اولین جیشت یه کم بیقراری و گریه کردی و بعدش دوباره آروم شدی. فکر کنم من بیشتر از تو زجر کشیدم خصوصا موقع پانسمان . 5شنبه همون هفته هم یه ختنه سوران خودمانی گرفتیم و خانواده بابایی و مامان و بابای مامان اومدن خونمون و هفته بعدش هم آقاجون ( بابای مامان یه ختنه سوران دیگه خونه خودشون گرفت و رفتیم اونجا و خیلی خوش گذشت
آرسام آماده شده بره برای یه عمل جراحی کوچولو:1
آرسام و مامان قبل از رفتن:
آرسام در ختنه سوران 1 (خونه خودمون) با پدربزرگهاش (سمت راست آرسام آقاجون بابای مامان و سمت چپ بابای بابایی):
آرسام در ختنه سوران اول با مامان و بابا
راستی آقاجون و مامانی (مامان و بابای مامان ) علاوه بر کادوی نقدی که آورده بود (دستشون درد نکنه) یه کیک و یه لباس ملوانی هم برات آورده بودن که تصویر روی کیک یه کرم خوشگل بود ولی تا به کرج برسه عکس روی کیک به هم خورده بود و ........ آقا جون پکر شد ولی جای همه خالی خیلی خوشمزه بود
اینم عکسهاش:
و آقا جون اسحاق (بابای بابا) و مامانی سارا هم کادوی نقدی داده بودن و عمه هم یه شلوار جین خوشگل و عمو هم یه ژیله خوشگل دادن.... (دست همه درد نکنه)
و اما هفته بعدش هم که گفتم ختنه سوران 2 خونه ی آقا جون اینا: آقا جون دوباره یه کیک خوشگل خریده بود... مرسی آقا جون که اینقدر آرسامو دوست داری : (دایی علی اینا یه بلوز شلوار خوشگل باب اسفنجی دادن و خاله ژاله و خاله ژیلا کادوی نقدی دادن... دست همه درد نکنه)
عکسها:
کیک:
آرسام و آقاجون
آرسام و داداشی فرزاد (پسرخاله):
ادامه مناسبتها در پست بعدی...