هم آشیانه شدن ماهم آشیانه شدن ما، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 25 روز سن داره
آرسام جون مامان باباآرسام جون مامان بابا، تا این لحظه: 10 سال و 6 ماه و 21 روز سن داره

آرسام کوچولو ... پسریِ مامان ... عسلی ِ بابا

درد و دل با پسر نازم

1393/2/30 11:25
نویسنده : مامان لیلی
998 بازدید
اشتراک گذاری

آرسام قشنگم، پسر نازم بوس

میخوام یه کمی با هات درد دل کنم مامانی...

عزیز دل مامانی ، من و تو بیشتر ازشش ماه شبانه روزی پیش هم بودیم و خوب البته پیش از اون هم نه ماه با هم زندگی کردیم و حسابی به هم وابسته شدیم ولی دقیقا از وقتی من برگشتم سر کار قضیه عوض شد!!!!!!!!!غمگین دلشکسته از اونجایی که نه من و نه بابایی و نه حتی مامانی دلمون نیومد که توی این سن  سال تورو مهد بذاریم برای اینکه بتونم بیام سر کار ، تو رو پیش مامانی گذاشتم و از صبح ساعت 5/6 تا ساعت 4 بعد از ظهر مجبورم دور از عشقم باشم...... گریهنمیتونم احساسم رو بگم که یه حسی مثل دلتنگی ، شرمندگی و ناراحتی دارمخطا تا به تو برسم.. میدونم که مامانی و خاله شاید بهتر از من از تو مراقبت میکنن ولی وقتی روزای اول شیشه شیر رو قبول نمیکردی و گرسنه میموندی تا من برسم از ناراحتی میمردم و زنده میشدم... البته دیگه عادت کردی ولی هنوز هم سینه منو بهتر از شیشه قبول میکنی و شیر بیشتری میخوری و احساس آرامش بیشتری میکنی...  البته دیگه سوپ ، فرنی، حریره بادام ، زرده تخم مرغ  و آب میوه و ... میخوری خدا رو شکرتشویق

 

به هر حال چاره ای نیستغمگین الان وقتی میرسم خونه مامانی اینا و تو منو میبینی خودتو پرت میکنی سمت منو و با خنده جیغای ملوس میزنی که من سریع بغلت کنم منم که غرق خوشحالی میشم سریع  میپرم و بغلت مکنم و اینقدر می بوسمت و میچلونمت که دیگه خسته میشی . باز خدارو شکر که 5شنبه ها و جمعه ها پیش هم هستیمراضی

 

پسر نازم ان شاءا... بزرگتر میشی و متوجه میشی که همیشه شرایط اونجوری که ما میخواهیم نیست و باید یه کم سختی رو بپذیریم تا به شرایط بهتر برسیم

 

به امید روزهای بعد که بیشتر کنار هم باشیم خوجل و جیجلی مامانمحبتبوسمحبتبوس

 

بغلمحبتمحبتمحبتهمیشه اینو بدون که من و بابایی خیلی خیلی خیلی دوست داریم عشق کوچولوی مامحبتمحبتمحبتبغل

 

مامان لیلی

93/02/30

پسندها (4)

نظرات (7)

مامان افسانه
3 خرداد 93 0:07
سلام دوست عزیزم درکت میکنم باید خیلی سخت باشه اگه من بودم عمرا طاقت نمی اوردم ولی خوب بعضی وقتا ادم مجبوره با شرایط کنار بیاد براتئن ارزوی موفقیت دارم _______________________________________ آره خیلی سخته امیوارم تمام کسانی که توی شرایط ما هستند اوضاعشون تبدیل به احسن بشه..... برای شما و دخمل توپولی موپولیمون هم آرزوی بهترینها رو دارم
مامان آتریسا
3 خرداد 93 10:43
سلام عزیزم .شرایط شماوشرایط آرسام جون رومن خیـــــــــــــــــــــــــــلی خوب درک میکنم .چون هم خودم کارمندم هم آتریساشیشه رونمی پذیرفت.امیدورام هرچه زودترآرسام جون به شرایط عادت کنه.ولی میدونم که خیلی سخته ____________________________ از شما به خاطر هم دردی تون ممنونیم. برامون دعا کنید
مامان مرضیه
6 خرداد 93 16:59
مامانی سلام خسته نباشی از بچه داری و کار ایشالا سلامت باشی پسرت بزرگ میشه از اینکه اینهمه براش زحمت میکشی حتما ممنون خواهد بود ولی اضافه کار وانستا زود بیا
مریم
8 خرداد 93 16:12
سلام . واااااااااااای اینجوری که خیلی سخته آدم اصلا طاقت نمیاره!‌ اما اگه چاره ای نیست و باید بری سر کار دیگه خدا کاری میکنه که شرایط روحی هم برات خوب و بهتر بشه. موفق باشی ______________________________ مرسی عزیزم که سر زدی خدا نی نی گل شما رو هم سلامت نگه داره
مامان افسانه
10 خرداد 93 2:29
سلام لیلی جون میدونم سر کار میری دیگه زیاد وقت اپ کردن نداری ولی فکر دلتنگی ما رو بکن ارسام ماهمو خیلی ببوووووووووووووووووووووووووووس جیگرمنه عسل خان _______________________________________________ ان شاء ا... به زودی
مامان آتریسا
13 خرداد 93 14:18
سلام عزیزم.حالتون خوبه .ازتون خبری نیست .شرایط چطوه ؟تونستیدباشرایط کناربیاید؟مامنتظرعکساوپست های جدیدازتون هستیم ودوســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــتتون داریم ها!!1!! ------------------------------------------------------------- سلاااااااااااااااااام دوست عزیزم من و آرسام هم شما رو وخانم گلمون رو دوست داریم خدارو شکر آرسام به وضعیت جدیدش عادت کرده و خوب ، خیال من هم راحت شده البته اینقدر خونه مامانیش لوسش میکنن که فکر نکنم دیگه یاد من هم بکنه...
مامان افسانه
17 خرداد 93 1:19
سلام لیلی عزیز از ما و تلاش خسته نباشی خیلی دلمون تنگ شده مراقب خودت و ارسام نازمون باش بوووووووووووووووووووووس ____________________________ سلام. مرسی عزیزم ما هم دلمون براتون تنگ شده! به زودی آپ میکنم