سالگرد پیوند مامان و بابا
سلام پسرم...... عشقم
آرسام عزیزم! فردا 21 مهر که امسال با عید غدیر هم مصادف شده ، سالگرد ازدواج مامان و باباست...
سال پیش من و بابایی در چنین روزی وارد آشیانه پر از عشقمون شدیم.... دستای هم رو گرفتیم، یه یاعلی گفتیم و راه پر فراز و نشیب زندگی مشترک رو شروع کردیم
سال از اون روز قشنگ گذشته و امروز قشنگتر از اون روزاست چون تو عزیزترینمون هم به کاشانه عشق ما وارد شدی و خونه عشق ما رو تبدیل به خونه عشق و شادی و امید کردی
پارسال این موقع ،تو هنوز توی دل مامانی بودی و دیگه روزهای پایانی بود و من ثانیه شماری میکردم برای دیدنت وقتی برای شام بیرون رفته بودیم توی رستوران چنان لگدهایی نثار مامان میکردی که بابایی داشت غش میکرد و میگفت پسرم دلش ازین غذا ها میخواد و تو 4 روز بعد از اون ماجرا به دنیا اومدی و زندگی قشنگ دونفره مارو به زندگی عالی و قشنگتر سه نفره تبدیل کردی. یه خانواده گرم و عاشق سه نفره
امیر عزیزم!
سه سال هست که در کنار تو هستم .... توی این سه سال شونه های مردونه ت هر زمان که بهت نیاز داشتم تکیه گاه من بود
هر زمان که خودت خسته بودی به خاطر من همیشه لبخند روی لبت بود
تو معنای واقعی گذشت رو به من نشون دادی و این یعنی عشق، همون عشق واقعی
چقدر به خاطر انتخابم به خودم تبریک میگم و ازت ممنونم که به زندگی من اومدی
دوستت دارم
سومین سالگرد یکی شدنمون مبارک