آزمایش دیابت

سلام و سلام و صد تا سلام به همه مامانهای گل نی نی وبلاگی  و نی نی های ناز و خواستنی شون

سلام به نی نی تپلی خودم

خوبی پسر کونگفوکار من! تو که میدونم خوبی نانازی من! ماشاا... یه ثانیه یه جا بند که نمی شی هیچ، جدیدا هم یاد گرفتی میایی میری زیر دنده سمت راستم قلمبه میشی مادر!آخه چرا؟؟؟؟؟؟؟؟ تازه یه عالمه لگد جانانه هم وقت و بیوقت نثارم میکنی!!!!!!!! قربون اون دست و پاها ی کوچولو و نازت بشم با تکوناشون.... ان شاء ا... که همیشه سالم باشی

راستش 20 تیر رفتم آزمایش دومرحله ای دیابت بارداری رو دادم ، خیلی نگران بودم آخه مامانی من خیلی شیرینی جات دوست دارم و هرچی هم مراعات میکنم باز هم احساس میکنم دارم زیاده روی می کنم ولی خدارو شکر 25 تیر (سه شنبه) باباجونی رفت جواب آزمایشم رو گرفت که دیدم قندم 75 هست و کلی ذوقیدم... تازه شم با بابا جونی رفتیم مرکز تصویربرداری بهار و بعد از 5/2 ماه!!!!!!!!!! سونو کردم (آخه چی کار کنم ؟دکترم همش میگه نیازی به سونوی زیاد هم نیست چون برای بچه خوب نیست) و شما رو دیدیم... چقدر بزرگ شدی ماشاا... مامانم....  وزنت شده بود 1کیلو و 300 گرم و هفته 29 بودیم... تازه قلبت هم ماشاا... ظاهرش شبیه قلب آدم بزرگا شده بود آخه قبلنا شبیه لوبیا بود قلب پسرم! ان اشاء ا... که 120 سال سالم بتپه لپ گلی من ... اون روز باباجون طفلی کارش رو ول کرده بود و رفته بود جواب آزمایش ما رو گرفته بود و زیر آفتاب توی اون گرمای وحشتناک کلی هم دویده بود تا به موقع به من برسه آخه من از سرکار مستقیم رفتم مطب دکتر، تازه چون اونجا جای پارک نداره مجبور بود با ماشین بیرون بیاد و خودش ماشین نیاره به خاطر همین کلی دویده بود..... بابای گل و مهربون یه دنیا دوست داریمهاااااا بوسسسسسسسس

چهارشنبه شب هم از سرکار مستقیم رفتم خونه مامانی اینا و کلی خوش گذشت و باباجونی جمعه عصری اومد دنبالمون و باهم برگشتیم کرج

پسرم فعلا تا بعد بااااااااااای بوس بوس بوس