عذر تأخیر و دو خبر داغ
سلااااااااااااام ..... سلااااااااااام .... سلاااااااااااااام
سلام به همه دوستای گلم که این چند وقت جویای حال من و نی نی بودن و از همینجا ازشون تشکر و عذرخواهی می کنم که نتونستم جواب کامنتهاشون رو بذارم خصوصا "مامان مرضیه جون" چون واقعا از کامپیوتر حالم به هم می خورد و البته خیلی خبر خاصی هم نبود و همه چیز عادی جلو می رفت.....
و سلام به نی نی ناز مامان و بابا
حالت چطوره عسلی؟ جات خوبه؟ مامان! این چند وقت که برات چیزی ننوشتم خیلی خبر خاصی نبود... عید نوروز خیلی عادی پیش رفت و ما هم از تهران بیرون نرفتیم و من و بابایی به خاطر شما همراه عمو اینا شمال نرفتیم! روز 5 فروردین هم رفتیم سونوی ان تی (13 هفته) و اینقدر سر دکتر شلوغ بود که خودش نگاه کرد و گفت: بلند شو همه چیز خوبه!!!!!!!! من هم که منتظر دیدن دست و پا و اجزای صورت و .... بودم حسابی خورد توی ذوقمولی خوب خدا رو شکر گفت که سالمی و فرداش هم آزمایش غربالگری سه ماهه اول رو دادم که اونهم اوکی بود. فقط یه خبر داغ و و یه خبر خیلی داغتر بهت می دم:
1- خبر داغ: روز 3 اردیبهشت 92 اولین بار تکونت رو حس کردم (هفته 16) مثل حرکت ماهی ، البته خیلی کوتاه و چند بار تکرار شد...... و بعد دیگه هر روز وقتی در حال استراحت هستم چند بار در روز برام تکون می خوری و خودتو واسه مامانی لوس می کنی مامانی من
2- خبر داغتر: دیروز (7/2/92) در 16 هفته و 5 روزگی جنابعالی من و بابایی رفتیم سونوگرافی و من به دکتر گفتم که حتما اجزای بدن و صورت نی نی ما رو مو به مو نگاه کن و به ما نشون بده، دکتر هم تا به مانیتور نگاه کرد گفت: خوب! نی نی تون آقا پسره......... من خشکم زد! آخه من و بابا نمی خواستیم جنسیتت رو تا موقع زایمان بدونیم تا سورپرایز شیم ولی دکتر به ما خبر داد. من و بابایی یه هو به هم نگاه کردیم و کلی خندیدیم. آخه مامانی زشته! اولین عضوی که نشون دکتر دادی اون عضو بود؟ به حالت سجده بودی و اولین جایی که دکتر دید اونجا بود بعدش هم چرخیدی و بقیه اعضای بدن کوچولوت و نشون ما دادی الهی قربون حرکتهای وروجکانه ات و اون بدن کوچولوت بشم. دکتر گفت این پسر شیطون که یه دقیقه یه جا بند نمیشه ببین چه به روز خونه تون میخواد بیاره! خدا رو شکر ....خدا به من و بابایی یه پسر سالم داده. خدایا هزار مرتبه شکرت
مامان
8/2/92